نوشته شده در  جمعه 10 مرداد 1393برچسب:,ساعت 13:42
بدون شرح

عکس خنده دار و جالب که فقط در ایران یافت می شود





نظرات
| نویسنده  احمد شاهدپور
نوشته شده در  جمعه 10 مرداد 1393برچسب:,ساعت 12:41

 

آوای انتظار همراه اول

برای فعال سازی کد را به شماره 8989 ارسال نمایید

آوای انتظار همراه اول مجید خراطها آلبوم دیگه میرم

avaye entezar hamrah aval

 



ادامه مطلب


نظرات
| نویسنده  احمد شاهدپور
نوشته شده در  جمعه 10 مرداد 1393برچسب:,ساعت 12:38
اس ام اس و جملات تیکه دار و کوبنده

اس ام اس و جملات تیکه دار و کوبنده

sms tikedar in bisms

عاقبت به این نتیجه میرسیم که

حضورِ بعضی‌ انسانها در زندگی ما آنقدر پوچ و بی‌ معنا بوده که

جای خالی‌ آنها را فقط همین نبودنشان پر میکند !

اس ام اس تیکه دار عاشقانه

sms tikedar in bisms

بیشتر از آنچه سزاوارش باشم بهم صدمه زدی

فقط به این خاطر که بیشتر از آنچه سزاوارش باشی عاشقت بودم !

اس ام اس تیکه دار دوست داشتن و لیاقت

sms tikedar in bisms

دوست داشتن دل های بزرگ لیاقت میخواهد

چیزی که تو نداشتی بی لیاقت من !

اس ام اس تیکه دار و سنگین

 





نظرات
| نویسنده  احمد شاهدپور
نوشته شده در  جمعه 10 مرداد 1393برچسب:,ساعت 12:37
طنز/ چند قطعه از فیض بوک+ بوق ممتد، علیرضا قزوه!

طنز/ چند قطعه از فیض بوک+ بوق ممتد، علیرضا قزوه!

طنز و کاریکاتور > طنز - آنچه در ادامه می‌خوانید چند قطعه از کتاب جدید ناصر فیض است که سوره مهر آن را با عنوان «فیض بوک» منتشر و روانه بازار نشر کرده است.
 

معلّم:
منم آموزگاری صاف و ساده
خداییش این‌که من می‌خوام، زیاده؟
فقط لطفی بکن، یارب! شب و روز
نباشم شرمسار خانواده

کارگردان سینما:
خدایا! بارالها! یعنی می‌شه؟
دُرُس شه کارها از اصل و ریشه
دُرُس مثل همون فیلمی که اون سال
قیامت کرده بود از حیث گیشه

شهردار:
مگر جامانده باشد، اشتباهی
نمانده چاله‌ای جایی به راهی
تمام شهر تهران را بگردید
به جز چاه زنخدان نیست چاهی

راننده تاکسی:
به نام اون که رحمان و رحیمه
روال کار من، مثل قدیمه
خدا هرجا که باشم، با منه، چون
مسیر من صراط المستقیمه!

نماینده مجلس:
گرفتم خانه‌ای پهلوی مجلس
گرفت اعضای بنده، بوی مجلس
خدایا! از تو ممنونم که هستم
برای بار چندم توی مجلس

پیرمرد «دا» فروش:
به ایران و به دنیا می‌فروشم
به پایین و به بالا می‌فروشم
خدایا شکر از این عمری که دادی!
نود ساله فقط «دا» می‌فروشم

-------
شعر دیگری از فیض

«با سر آمد علیرضا قزوه
شد سر آمد علیرضا قزوه

همه باید به یک طرف بروند
تا شود رد علیرضا قزوه

شعرهایش در ابتدا بودند
یک مجلد علیرضا قزوه

چاپ آثار او پس از چندی
شد مجدد علیرضا قزوه

نیست جایی و نیست ارگانی
که نباشد علیرضا قزوه

شک ندارم که بیش‌تر از صد
شغل دارد علیرضا قزوه

بیت رهبر علیرضا قزوه
توی مرقد علیرضا قزوه

هر کجا می‌روی پی کاری
می‌رسد عد! علیرضا قزوه

کنگره نیست کنگره، وقتی
که ندارد علیرضا قزوه

هیچ‌کس مصرعی نخواهد خواند
تا نیاید علیرضا قزوه

نمره دیگران اگر شد بیست
شد ولی صد علیرضا قزوه

به یقین رشد کرده از هر حیث
خاصه از قد علیرضا قزوه

شکر ایزد که زن گرفت و نماند
یک مجرد علیرضا قزوه

بوق تک‌تک تمام شاعرها
بوق ممتد علیرضا قزوه

یک نفر گفت: مخلصیم آقا
گفت: باشد،علیرضا قزوه

وای بر حال تو اگر با تو
بشود بد علیرضا قزوه!

من که می‌ترسم از عواقب آن
به محمد، علیرضا قزوه!

قزوه یک شاعر است اما، کاش...!
هیس! آمد علیرضا قزوه»

 

 





نظرات
| نویسنده  احمد شاهدپور
نوشته شده در  جمعه 10 مرداد 1393برچسب:,ساعت 12:30
غیرت و حیا در آیینه سخنان معصومین علیهم السلام

غیرت و حیا در آیینه سخنان معصومین علیهم السلام


پدید آورنده : محمد حسین درافشان ، صفحه 11

 

غیرت الهی

پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله فرموده است:

اِنَّ اللّه َ تَعالی یَغارُ لِلْمُسلمِ فَلْیَغَرْ.

همانا خداوند نسبت به مسلمان غیرت دارد. پس مسلمان نیز باید غیرت داشته باشد.

حضرت علی علیه السلام فرموده است:

«غَیْرَةُ المُوْمِنِ بِاللّه ِ سُبحانَهُ؛ غیرت مؤمن برای خدای سبحان است».

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

اِنَّ اللّه َ تَعالی یُحِبُّ مِنْ عِبادِهِ الغَیُور.

خداوند متعال، بندگان غیرتمند خویش را دوست می دارد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

لا اَحَدَ اَغْیَر مِنَ اللّه ِ فِلِذلِکَ حَرَّمَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ.

هیچ کس، غیرتمندتر از خدا نیست. پس از همین رو، زشت کاری ها را از آشکار و نهان، حرام کرده است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

اِنّی لَغَیُورٌ وَاللّه َ عَزَّوَجَلَّ اَغْیُر مِنّی وَ اِنَّ اللّه َ تَعالی یُحِبُّ مِنْ عِبادِهِ الْغَیورِ.

به راستی که من غیرتمندم و خدای عزوجل، از من غیرتمندتر است و خداوند متعال، بندگان غیرتمند خویش را دوست می دارد.

حضرت علی علیه السلام می فرماید:

اِنَّ اللّه َ یَغارُ لِلْمُؤْمِنِ فَلْیَغَرْ مَنْ لا یَغارُ فَاِنَّه مَنْکُوسُ الْقَلْبِ.

راستی خداوند نسبت به مؤمن غیرت دارد. پس بی غیرت، از خود غیرت نشان دهد؛ زیرا آدم بی غیرت، واژگونه دل است.

از امام صادق علیه السلام نقل است:

اِنَّ اللّه َ تبارَکَ وَ تَعالی غَیُورٌ یُحِبُّ کُلَّ غَیورِ وَ لِغَیْرَتِهِ حَرَّمَ الْفَواحِشَ ظاهِرَها وَ باطِنَها.

خدای تبارک و تعالی غیرتمند است و هر غیرتمندی را دوست می دارد و از غیرت مندی اوست که زشت کاری ها را از پیدا و پنهان حرام کرده است.

مؤمن غیرتمند است

پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله فرمود: «اِنَّ الغَیْرَةَ مِنَ الاِیمانِ؛ همانا غیرت از ایمان است».

حضرت علی علیه السلام فرموده است:

«قَدْرُ الرَّجُلِ عَلی قَدْرِ هِمَّتِهِ وَ عِفَّتُهُ عَلی قَدْرِ غَیْرَتِهِ؛ ارزش آدمی به اندازه همت او و پاک دامنی او به اندازه غیرت اوست».

از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل می کنند:

«اَلْغَیْرَةُ مِنَ الاِیمان وَ الْمَذاءُ مِنَ النِّفاقِ؛ غیرت، از ایمان است و بی غیرتی، از نفاق».

امیرمؤمنان علی علیه السلام می فرماید: «عَلی قَدْرِ الْحَمِیَّةِ تَکُونُ الْغَیْرَة؛ غیرت، به اندازه تعصب بستگی دارد».

پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله می فرماید:

«اَلْغَیْرَةُ مِنَ الاِیمانِ وَ الْبَذاءُ مِنَ الْجَفاءِ؛ غیرت، از ایمان است و بدزبانی، از نافرهیختگی».

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمود:

اَرْغَمَ اللّه ُ اَنْفَ مَنْ لا یَغارُ مِنَ الْمُؤْمِنینَ.

خداوند، بینی مؤمنی را که غیرت ندارد، به خاک می مالد.

ایمان و حیا

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «اَلْحَیاءُ شُعْبَةٌ مِنَ الاِیمان؛ حیا، شعبه ای از ایمان است».

حضرت محمد صلی الله علیه و آله می فرماید: «اَلْحیاءُ هُوَ الدِّینُ کُلُّه؛ حیا، تمام دین است».

از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل است:

اَلْحَیاءُ وَ الایمانُ مَقْرُونانِ لا یَفْتَرِقانِ اِلاّ جَمیعا.

حیا و ایمان، قرین یکدیگرند و جز با هم، از کسی دور نشوند.

رسول گرامی اسلام فرمود:

رَأْسُ الْعَقْلِ بَعْدَ الاِیمانِ بِاللّه ِ الْحَیاءُ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ.

اساس عقل، پس از ایمان به خدا، حیا و نیک خویی است.

نبی اعظم صلی الله علیه و آله می فرماید:

اِنَّ الْحَیاءَ وَ الاِیمانَ قُرِنا جمیعا فاِذا رُفِعَ اَحَدُهُما رُفِعَ الآخَرُ.

حیا و ایمان، قرین یکدیگرند؛ وقتی یکی از بین برود دیگری همراه آن می رود.

رسول خاتم صلی الله علیه و آله فرمود:

«اِنَّ لِکُلِّ دینٍ خُلقا وَ اِنَّ خُلقَ هذَا الدِّین الحیاءُ؛ هر دینی، خویی خاص دارد و خوی دین ما، حیاست».

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: «اَلْحَیاءُ خَیْرٌ کُلُّه؛ حیا سراسر نیکی است».

از نبی مکرم صلی الله علیه و آله نقل است: «اَلْحَیاءُ زِینَةٌ وَالتُّقی کَرَمٌ؛ حیا، مایه زینت و تقوا، مایه بزرگی است».

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «اَلْحَیاءُ لا یَأْتِی اِلاّ بِخَیْرٍ؛ از حیا جز نیکی برنمی آید».

از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله روایت می کنند:

اَلْعَدْلُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِی الاُمراء اَحْسَنُ. السَّخاءُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِی الاَغْنِیاءِ اَحَسَنُ. اَلْوَرَعُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِی الْعُلَماء اَحْسَنُ. الصَّبْرُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِی الْفُقَراءِ اَحْسَنُ. التَّوْبَةُ حَسَنٌ وَلکِن فِی الشَّبابِ اَحْسَنُ. الْحَیاءُ حَسَنٌ وَلکِن فِی النِّساءِ اَحْسَنُ.

عدالت، نیک است، ولی از زمام داران نیکوتر است. سخاوت، نیک است، ولی از اغنیا نیکوتر است. تقوا، نیک است، ولی از عالمان نیکوتر است. صبر، نیک است، ولی از فقیران نیکوتر است. توبه، نیک است، ولی از جوانان نیکوتر است و شرم و حیا نیک است، ولی از زنان نیکوتر است.

پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در حدیثی فرمود:

اِنَّ اللّه َ تعالی حَیِیٌّ سِتِّیرٌ یُحِبُّ الْحیاءَ وَ السِّتْرَ.

خداوند، با حیا و پرده پوش است و حیا و پرده پوشی را دوست دارد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

اِنَّ اللّه َ اِذا اَرادَ اَنْ یَهْلِکَ عَبْدا نَزَعَ مِنْهُ الْحیاءَ فَاِذا نَزَعَ مِنْهُ الْحَیاء لَمْ تَلْقَهُ اِلاّ مَقیتا مُمْقِتا.

خداوند وقتی بخواهد بنده ای را هلاک سازد، حیا را از او بگیرد و هرگاه حیا از او گرفته شود، مورد خشم و نفرت قرار می گیرد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «مَنْ لا یَسْتَحْیی مِنَ النّاسِ لا یَسْتَحِیی مِنَ اللّه ِ؛ هر که از مردم شرم نکند، از خدا شرم نکند».

حیا و شایسته سالاری

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است:

لَوْ کانَ الْحَیاءُ رَجُلاً لَکانَ رَجُلاً صالحا؛ اگر حیا مردی بود، مرد شایسته ای بود».

از رسول اکرم صلی الله علیه و آله روایت می شود:

اِذا رَأَیْتَ مِنْ اَخِیکَ ثَلاثَ خِصالٍ فَارْجِه: اَلْحَیاءُ وَ الاَمانَةُ وَ الصِّدقُ.

وقتی در برادر خود سه صفت دیدی، به او امیدوار باش: حیا، امانت داری و راست گویی.

امام صادق علیه السلام فرموده است:

فَاِنَّ مِنَ النّاسِ مَنْ لَوْلاَ الْحَیاءُ لَم یَرْعَ حَقَّ والِدَیْه وَ لَمْ یَصِلْ ذا رَحِمٍ وَ لَمْ یُؤَدَّ اَمانَةً وَ لَمْ یَعِفَّ عَنْ فاحِشَةٍ.

بعضی از مردم هستند که اگر حیا نبود، حق پدر و مادر و همچنین حق ارحام و بستگان خود را مراعات نمی کردند. اگر حیا و ترس از سرزنش مردم نبود، هیچ امانتی را برنمی گرداندند و از هیچ فحشا و بی عفتی چشم پوشی نمی کردند.





نظرات
| نویسنده  احمد شاهدپور
نوشته شده در  جمعه 10 مرداد 1393برچسب:,ساعت 12:24
لطیفه ها و حکایت هایی در ادب فارسی

آفت ها در کمین نعمت ها

یکی از ویژگی های دنیا این است که در پس نعمت های آن، مشکلات و گرفتاری هایی نیز کمین کرده است. بر این اساس، نعمتی در جهان نیست که از آفت ها و خطرها در امان باشد. به تعبیر شیوای حضرت علی علیه السلام : «در هر جرعه ای (از نعمت های دنیا)، اندوهی گلوگیر و در هر لقمه ای، استخوان شکسته ای قرار دارد.» یکی از این نعمت های خدادادی، موهبت «زیبایی» است که گاهی صاحب خود را به سختی های بسیاری دچار می کند. مولوی در دفتر پنجم مثنوی، در این باره حکایتی چنین دارد: «روزی حکیمی برای گشت و گذار روانه صحرا شد و در آن دشت جان افزا، طاووسی را دید که پرهای خود را می کَند. حکیم که از کار او تعجب کرده بود، دلیل این امر را می پرسد و می افزاید: چگونه راضی می شوی که چنین زیورهای زیبایی را از خود دور کنی و روی خاک بریزی؟! هیچ می دانی که حافظان و قاریان قرآن، پرهای تو را میان قرآن کریم می نهند و مردم برای پرهای تو ارزش فراوانی قائل می شوند؟ طاووس در پاسخ می گوید: ای حکیم! هیچ می دانی که به خاطر همین پرهای زیبا و رنگارنگ، چه بلاها که از سوی مردمان به من می رسد و بر اثر طمع آنها، چه گرفتاری ها که در من پدید آمده است».

ای بسا صیاد بی رحمت مدام بهر این پرها نهد هر سُوم دام
چند تیرانداز بهر بال ها تیر سوی من کشد اندر هوا

از این حکایت می توان استفاده کرد که نعمت های دنیوی، ارزش دل بستگی ندارد و حتی نمی توان به جذاب ترینِ این نعمت ها که زیبایی است، بالید و فخر فروخت؛ زیرا نعمت زیبایی به طور طبیعی سبب «طمع ورزی» دیگران می شود و مشکلات فراوانی را برای شخص در پی خواهد داشت.

مولانا در مثنوی خویش چنین می سراید:

دشمن طاووس آمد پرّ او ای بسا شه را بکشته فرّ او
گفت من آن آهُوَم کز ناف من ریخت این صیاد، خون صاف من
ای من آن روباه صحرا کز کمین سر بریدندش برای پوستین
ای من آن پیلی که زخم پیل بان ریخت خونم از برای استخوان

پیام متن:

1. از آفت هایی که در پس نعمت های مادی کمین کرده اند، غافل نشویم.

2. نعمت های خالص و به دور از سختی و رنج را تنها در بهشت برین می توان یافت. پس نعمت های دنیوی را به درستی به کار گیریم و در عین حال، به آنها دل نبندیم.

هم دردی واقعی با تهی دستان

مولوی، شاعر اندیشه پرداز مسلمان، در دفتر پنجم مثنوی حکایت می کند:

«سگی از گرسنگی می مرد و صاحبش برای او گریان بود و اشک می ریخت. در آن هنگام، شخصی که از آنجا می گذشت، چون آن مرد را گریان دید، دلیل آن را جویا شد. آن مرد گفت: سگی دارم که بسیار در حق من خدمت کرد و روزها صیاد من بود و شب ها پاسبانم. افسوس که اکنون در حال مرگ است.

آن شخص پرسید: علت مرگش چیست؟ آیا بر اثر بیماری است یا زخمی برداشته است؟ مرد گفت: خیر، بلکه سگ من بر اثر گرسنگی در حال تلف شدن است. آن شخص که مرد را تسلّی می داد، دید که انبانی پر در دست اوست. پرسید: ای مرد! این انبان چیست؟ گفت: نان و غذاست. پرسید: پس چرا از این نان و غذا به سگت نمی دهی تا از مرگ نجات یابد؟ آن مرد گفت: چون آب چشم رایگان است، ولی برای به دست آوردن نان، باید هزینه کرد! پس برای من، گریه کردن آسان تر از نان دادن است. آن شخص چون این سخن را از آن مرد شنید، زبان به سرزنش او چنین گشود:

گفت خاکت بر سر ای پر باد مَشک که لب نان پیش تو بهتر ز اشک»

مولوی در این حکایت، قصد بیان این نکته را دارد که برخی انسان ها، هنگام روبه رو شدن با رنج و فقر و تهی دستی مردمان، تنها به ابراز تأسف و آه کشیدن و اشک ریختن بسنده می کنند و به خیال خام خود، بدین گونه با آنان هم دردی می کنند. در نتیجه، خود را از دست گیری و کمک رساندن به آنان بی مسئولیت می پندارند. این در حالی است که با این حرکت، مشکلی از آنان حل نمی شود و تنها بر اثر کمک مالی و انفاق به تهی دستان می توان فقر و کمبود مالی را از جامعه دور ساخت و میان ثروت های انباشته تعدیل ایجاد کرد و فاصله های طبقاتی را کاهش داد.

به سبب اهمیت این مسئله، خداوند در قرآن کریم، هر جا سخنی از نماز به میان آورد. پس از آن، به واژه انفاق و زکات؛ که نماد گره گشایی مالی از تهی دستان است، اشاره می کند. به تعبیر خداوند در قرآن کریم، این گونه افراد، مؤمنان حقیقی اند:

الَّذینَ یُقیمونَ الصَّلاةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ * اُولئکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّا لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رزْقٌ کَریمٌ.(انفال: 3 و 4)

آنان که نماز به پا می دارند و از آنچه به آنها روزی داده ایم، انفاق می کنند؛ آنها مؤمنان حقیقی هستند و برای آنان نزد پروردگارشان، درجات و آمرزش و روزی بی نقص است.

پیام متن:

هم دردی واقعی با تهی دستان و فقیران، تنها با رسیدگی عملی به مشکلات آنها امکان پذیر است.

انسان های پر ادعا

مولوی در حکایتی از مثنوی آورده است: «صاحب دلی، چهل روز به ریاضت نشست، تا نفْس خود را با انجام اعمال دشوار عبادی رام گرداند. شبی در خواب، سگ حامله ای را دید که بچه سگان در شکم او صدا به آواز بلند کرده بودند. صاحب دل که از دیدن چنین خوابی سخت شگفت زده شده بود، از خداوند خواست تا تعبیر این خواب عجیب را به او بفهماند. دعای او به هدف اجابت رسید و آواز هاتفی را شنید که به او گفت: آن رؤیایی را که دیدی، نمادی از لاف زدن های جاهلان و ادعاهای انسان های پر مدعاست».

آمدش آوازِ هاتف در زمان کان مثالی دان ز لاف جاهلان
کز حجاب و پرده بیرون نآمده چشم بسته، بیهُده گویان شده

باری ادعاهای زیادی و جاهلانه افزون بر آنکه نشانه کم مایگی یا بی مایگی انسان است. همواره برای آدمی، دردسر آفرین نیز هست؛ زیرا دیر یا زود، حقیقت امر آن ها برای دیگران آشکار خواهد شد و آبروی آنها در معرض خطر خواهد افتاد. به تعبیر مولوی:

حد خود بشناس و بر بالا مپر تا نیفتی در نشیب شور و شر

رسول اکرم صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید: رَحِمَ اللهُ امْرَءً عَرَفَ قَدْرَه وَ لَمْ یَتَعَدَّ طَوْرَهُ؛ خدا رحمت کند کسی را که ارزش خود را بداند و از حدّ خود فراتر نرود.

در حدیثی از امیر مؤمنان علی علیه السلام ، یکی از ریشه های پر مدعایی، «نادانی» شناخته شده است:

مَنْ اِدَّعی مِنَ الْعِلْمِ غایَتَه فَقَدْ اَظْهَرَ مِنْ جَهْلِهِ نَهایَتَه.

هر که ادعا کند که به همه دانش ها و به انتهای دانش رسیده است، پس همانا نهایت جهل خود را آشکار ساخت.

انسان های تهی باطن و پر مدعا همواره مانع رشد اصولی جامعه هستند؛ زیرا در بسیاری وقت ها، انجام دادن کارهایی را به عهده می گیرند که هرگز به انجام دادن آن توانا نیستند. پس در دراز مدت، عامل بسیاری از عقب افتادگی های فرهنگی، اخلاقی، اقتصادی و سیاسی می شوند. هدف مولانا از بیان این حکایت، بر حذر داشتن همگان از این ویژگی ناپسند و غیر اخلاقی است و اینکه در برابر دیدگان صاحبان این ویژگی، حجاب و پرده ای نهاده شده است و از دیدن حقیقت، ناتوانند:

کز حجاب و پرده بیرون نامده چشم بسته، بیهُده گویان شده

پیام متن:

ادعاهای پوچ برخی انسان ها سبب رسوایی آنها و عقب ماندگی جامعه می شود و نشانه نادانی آنهاست.

ترس از ستایش دیگران

یکی از بزرگان را در مجلسی بسیار ستودند و در وصف نیکی های او زیاده روی کردند. او سر برداشت و گفت: «من آنم که خود می دانم» (و خود را بهتر از شما می شناسم).

شخصم به چشم عالمیان خوب منظرست وز خبث باطنم، سر خجلت فتاده پیش
طاووس را به نقش و نگاری که هست، خلق تحسین کنند و او خجل از پای زشت خویش

از این حکایت سعدی چنین می توان استفاده کرد که انسان های وارسته و بیدار دل هیچ گاه تحت تأثیر ستایش دیگران قرار نمی گیرند و به مدح و ثنای دیگران وقعی نمی نهند؛ زیرا آنان هرگز خود را کامل نمی پندارند و از عیب های پنهان و آشکار خود غافل نیستند. در نتیجه، همواره خود را در پیشگاه پروردگارشان سرافکنده و شرمنده می دانند. حضرت علی علیه السلام در بیانی زیبا و دل نشین می فرماید:

فَهُمْ لاِءَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ وَ مِنْ اَعْمالِهِمْ مُشْفِقُونَ اِذا زُکِّیَ اَحَدٌ مِنْهُمْ خافَ مِمّا یُقالُ لَهُ فَیَقُولُ: أَنَا اَعْلَمُ بِنَفْسی مِنْ غَیْری وَ رَبّی اَعْلَمُ بی مِنّی بِنَفْسی اَللّهُمَّ لا تُؤاخِذْنی بِما یَقُولُونَ، وَاجْعَلْنی اَفْضَلَ مِمّا یَظُنُّونَ وَاغْفِرْلی مالا یَعْلَمُونَ.

(پرهیزکاران) نفس خود را متهم می کنند و از کردار خود ترسناکند. هرگاه یکی از آنان را بستایند، از این ستایش در هراس می افتد و می گوید: من خود را از دیگران بهتر می شناسم و خدای من بهتر از من، مرا می شناسد. بار خدایا! مرا بر آنچه می گویند، مگیر! و بهتر از آنچه می گویند، قرار ده! و گناهانی که نمی دانند، بیامرز!

فضل بن یونس از امام موسی بن جعفر علیه السلام روایت می کند که آن حضرت به من فرمود:

این دعا را بسیار بخوان: «اللّهُمَّ... لا تُخْرِجْنی مِنَ التَّقصیرِ؛ پروردگارا! مرا از تقصیر بیرون مبر.» فضل گوید: من عرض کردم: معنای این عبارت چیست؟ حضرت فرمود: هر کاری را که به خاطر خدای عزوجل انجام دهی، پس خود را در آن کار، پیش خود مقصر بدان؛ زیرا همه مردم در کارهایشان میان خود و خدای عزوجل تقصیرکارند.

پیام متن:

هیچ گاه نباید به ستایش دیگران دل خوش کرد؛ زیرا دیگران از سرّ آدمی و عیب های پنهان اخلاقی او بی خبرند.

علم و حکمت را از هر که باشد، بیاموزید

آن که مشتاق دانش و حکمت است، هر جا که آن را بیابد، فرا می گیرد. سعدی در این باره حکایت می کند: «دانشمندی به پدرش گفت: هیچ یک از گفتار به ظاهر آراسته این واعظان در من اثر نمی کند؛ چرا که گفتارشان با رفتارشان هماهنگ نیست:

ترک دنیا به مردم آموزند خویشتن سیم و غله اندوزند

خداوند نیز در قرآن می فرماید: «اَتأْمُرُونَ النّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ اَنْفُسَکُمْ؛ آیا مردم را به نیکی امر می کنید و خود را فراموش می کنید». (بقره: 42) پدر در جواب گفت: فرزندم! این امر، تو را از کسب دانش و آگاهی باز ندارد. حکمت و دانش را از هر که باشد، فراگیر، گرچه از کسی باشد که هرگز به اندوخته های خویش عمل نکند.

گفت عالِم به گوش جان بشنو ور نماند به گفتنش کردار
مرد باید که گیرد اندر گوش ور نوشته است پند بر دیوار»

امام کاظم علیه السلام در این باره از عیسی میسح علیه السلام نقل می کند:

از روی حق به شما می گویم: اگر چراغی را بیابید که با روغن قطْران (روغنی بدبو) در شبی تاریک روشنایی دهد، از نورش استفاده می کنید و بوی بدش شما را از روشنایی آن باز ندارد، همین طور سزاوار است که حکمت را از هر که یافتید، برگیرید.

سید جمال الدین اسدآبادی نیز چنین می گوید:

... غریب تر از همه اینها آن است که علمای ما در این زمان، علم را بر دو قسم کرده اند: یکی را می گویند علم مسلمانان و یکی را می گویند علم فرنگ. پس بدین جهت منع می کنند دیگران را از تعلیم بعضی از علوم نافعه و این را نفهمیدند که علم، آن چیز شریفی است که به هیچ طایفه نسبت داده نمی شود و به چیزی شناخته نمی شود، بلکه هر چه شناخته می شود، به علم شناخته می شود و هر طایفه ای که معروف می گردد، به علم معروف می گردد.

پیام متن:

دانش و حکمت، گوهری گران بها و ارزش مند است. پس در هر کجا و نزد هر کس که بتوان یافت، باید آن را به دست آورد.

ناقص و محدود بودن نعمت های مادی

از سعدی در گلستان حکایت است که: «عربی بیابان گرد را در شهر بصره نزد طلافروشان دیدم. می گفت: روزی در بیابانی راه را گم کردم و توشه و غذای راه تمام شد و خود را در خطر هلاکت دیدم. ناگاه در مسیر راه، کیسه ای پر از مروارید یافتم. اول تصور کردم که گندم پخته است، چنان خوشحال شدم که هرگز در عمرم بدان حد خوشحال نشده بودم. ولی وقتی فهمیدم گندم نیست و مروارید است، به اندازه ای غمگین و ناشاد شدم که در تمام مدت عمرم این گونه افسرده نشده بودم.

در بیابان خشک و ریگ روان تشنه را در دهان چه درّ چه صدف
مرد بی توشه کاوفتاد از پای بر کمربند او چه زرّ چه خَزَف» و

همان گونه که از این حکایت برمی آید، اگر انسان، گرسنه باشد و در بیابانی بدون توشه و غذا بماند، حتی گران بهاترین چیزها نیز در آن موقعیت ارزش چندانی ندارد و هیچ یک او را سیر نمی کند و از خطر مرگ نمی رهاند. این نکته، خود، بیانگر وجود نقص و محدودیت در نعمت های مادی است که هر کدام از آنها، تنها بخشی از نیازهای او را پاسخ گو هستند. این در حالی است که نعمت های بهشتی این گونه نیست و چه بسا تنها یک نعمت از آن، ده ها نیاز انسان را در آنِ واحد برآورده سازد.

از امام خمینی رحمه الله در کتاب تفسیر دعای سحر چنین می خوانیم:

از یکی از مشایخ ارباب معرفت (رضوان اللّه علیه) شنیدم که می فرمود: جرعه آبی که در بهشت نوشیده می شود، همه لذت ها را داراست. از لذت هایی که به گوش درک می شود، مانند انواع آهنگ های دل نشین و لذت هایی که با چشم درک می شود، از دیدن صورت های زیبا و دیگر رنگ ها و شکل ها و همچنین بقیه حواس (پنج گانه) که به همین قسم بهره مند می شوند.

پیام متن:

از نعمت های دنیا، به اندازه خود آنها باید توقع داشت. بسا گره ها که با انبوهی از نعمت های مادی گشوده نمی شود و تنها یک نعمت کوچک می تواند آنها را بگشاید.

خداوند، آگاه ترین کس به مصلحت بندگان

نعمت هایی که خداوند در اختیار بندگانش قرار می دهد، حساب شده و بر اساس شایستگی و مصلحت آنهاست. پروردگار بر اساس حکمت و مصلحت پنهانی خویش، گروهی را از نعمتی بهره مند و گروهی را از آن، بی بهره می کند؛ برخی را نام آور و برخی را نیز بی نام و نشان می سازد یا بعضی را تهی دست و بعضی دیگر را توانگر می گرداند که بی گمان، هر کدام از این حال ها به سود و صلاح بندگان و بنا بر هدف و منظوری است. به تعبیر زیبای سعدی:

آن کس که توانگرت نمی گرداند او مصلحت تو بهتر از تو داند

در قرآن کریم نیز می خوانیم:

وَلَوْ بَسَطَ اللّه ُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوا فِی الاَرْضِ. (شورا: 27)

و اگر خداوند، رزق را برای بندگانش گسترده سازد، در زمین طغیان و ستم می کنند.

سعدی در این باره حکایتی دارد که شنیدنی است: «روزی حضرت موسی علیه السلام فقیری را دید که از شدت تهی دستی، برهنه، روی ریگ بیابان خوابیده است. چون فقیر، موسی علیه السلام را دید، به او گفت: «ای موسی! دعا کن که خداوند متعال، مرا از رزقش بهره مند گرداند که از بی طاقتی به جان آمدم. موسی علیه السلام در حق او دعا کرد و رفت. (و بدین گونه حال آن مرد از نظر مادی به بهبودی گرایید). پس از چند روز، موسی علیه السلام از همان مسیر باز می گشت که دید همان فقیر را دستگیر کرده اند و جمعیتی بسیار بر گِردش اجتماع نموده اند. پرسید: چه حادثه ای رخ داده است؟ گفتند: این مرد، شراب خورده و عربده کشیده و شخصی را کشته است. اکنون او را دستگیر کرده اند، تا قصاص نمایند. موسی علیه السلام چون چنین دید، از دعایی که در حق او کرده بود، استغفار کرد (و دانست که تهی دستی او به صلاح وی بوده است)».

گربه مسکین اگر پر داشتی تخم گنجشک از جهان برداشتی
آن دو شاخ گاو اگر خر داشتی نسل آدم از زمین برداشتی

* * *

پیام متن:

او هر چه می کند، چو صوابست و محض خیر پس ما چرا حدیث ز چون و چرا کنیم
سر در نهیم در ره او هر چه باد باد تن دردهیم و هر چه رسد، مرحبا کنیم

فیض کاشانی

بلند همتی

شیخ عطار در منطق الطیر حکایت می کند: «آن گاه که یوسف علیه السلام را در سرزمین مصر برای فروش عرضه کردند، خریداران از هر سو برای تملک او روی آوردند و حاضر به پرداخت بهایی سنگین در این کار شدند (تا آنجا که عزیز مصر حاضر شد به اندازه وزن یوسف علیه السلام طلا بدهد و او را از آنِ خود سازد). در این میان، پیرزنی در حالی که چند کلاف نخ در دست داشت، برای خرید یوسف علیه السلام مشتری شد و گفت: در ازای این چند کلاف، یوسف را به من بدهید. فروشنده در حالی که خنده اش گرفته بود، به پیرزن گفت: مگر نمی بینی که دیگران برای خریدن یوسف، چه مبلغ سنگینی را پیشنهاد می کنند؟ پیرزن در جواب گفت: چرا، می دانم که به این بهای اندک یوسف را به من نمی دهند، ولی دوست داشتم من نیز از جمله خریداران یوسف علیه السلام باشم».

نکته آموزنده این حکایت، «بلند همتی» است، در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است:

اِنَّ اللّه َ یُحِبُّ مَعالِیَ الاُمُورِ وَ اَشْرافَها وَ یَکْرَهُ سَفْسا فَها.

خداوند، کارها و همت های بلند را دوست می دارد و از امور ناچیز و پست، بیزار است.

همچنین از جمله دعاهای اهل بیت علیهم السلام ، درخواست بلند همتی از خداوند بوده است. امام سجاد علیه السلام در یکی از مناجات های خود درخواست می کند:

(پروردگارا!) ما را از کسانی قرار ده که جان هایشان را به بلندی شتاباندی و همت های آنان را فراتر از جستن عزت در میان مردم قرار دادی.

نیز عرض می کند: «(خدایا!) از گواهی و شهادت، عادلانه ترین آن و از عبادت، بانشاط ترین آن و از همت، عالی ترین آن را از تو مسئلت دارم».

عطار در این باره می سراید:

هر دلی کو همت عالی بیافت مُلکت بی منتها، حالی بیافت
چشم همت چون شود خورشیدبین کی شود با ذره هرگز هم نشین

باری انسان های بلند همت، همواره خواهان احوال و اموری والا و ارزش مند هستند، گرچه دست مایه شان ناچیز باشد یا در خود، شایستگی لازم را نبینند. عطار حکایت دیگری به نظم دارد که چنین است:

گویند پشه بر لب دریا نشسته بود در فکر سرفکنده به صد عجز و صد عنا
گفتند چیست حاجتت ای پشه ضعیف گفت آنکه آب این همه دریا بوَد مرا
گفتند حوصله چو نداری مگوی این گفتا به ناامیدی ازو چون دهم رضا

منگر به ناتوانیِ شخص ضعیف منبنگر که این طلب ز کجا خاست و این هو

گفتنی است همه انسان ها در «همت ورزیدن» یکسان نیستند. برخی تنها خواهان دنیا و لذت هایِ زودگذر آنند. بعضی در کنار بهره مندی سالم از دنیا و لذت های آن، همت اصلی خود را آخرت و نعمت های جاودانه بهشت قرار داده اند گروهی بهشت را نیز وا نهادند و دل در گرو بهشت آفرین گذاشتند و اینهایند والا همت ترین انسان ها.

به تعبیر زیبای حافظ:

تو و طوبی و ما و قامت یار فکر هر کس به قدر همت اوست

پیام متن:

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود ز هر چه رنگ تعلق پذیرد، آزاد است
تو را ز کنگره عرش می زنند صفیر ندانمت که در این دامگه چه افتاده است
که ای بلند نظر شاه باز سد ره نشین نشیمن تو نه در این کنج محنت آباد است

حافظ





نظرات
| نویسنده  احمد شاهدپور
نوشته شده در  جمعه 10 مرداد 1393برچسب:,ساعت 12:16
حکایت ادبی

یه روز گاو پاش میشکنه دیگه نمی تونه بلند شه،کشاورز دامپزشک میاره 
دامپزشک میگه:
اگه تا 3 روز گاو نتونه رو پاش وایسته گاو رو بکشید
گوسفند اینو میشنوه و میره پیش گاو میگه:بلند شو بلند شو
گاو هیچ حرکتی نمیکنه...


روز دوم باز دوباره گوسفند بدو بدو میره پیش گاو میگه:
بلند شو بلند شو رو پات بایست
بازگاو هر کاری میکنه نمیتونه وایسته رو پاش
روز سوم دوباره گوسفند میره میگه:
سعی کن پاشی وگرنه امروز تموم بشه و نتونی رو پات وایسی دامپزشک گفته باید کشته شی 
گاو با هزار زور پا میشه


صبح روزبعد کشاورز میره در طویله و میبینه گاو رو پاش وایساده از خوشحالی بر میگرده میگه:
" گاو رو پاش وایساده ! جشن میگیریم ...گوسفند روقربونی کنید... "


نتیجه اخلاقی:

خودتونو نخود هر آشی نکنید !

 





نظرات
| نویسنده  احمد شاهدپور
نوشته شده در  جمعه 10 مرداد 1393برچسب:سخنان مشاهیر,ساعت 12:12
شیخ بهایی میگه

آدمی اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نیست، زیرا :

اگر بسیار کار کند، می‌گویند احمق است !

اگر کم کار کند، می‌گویند تنبل است!

اگر بخشش کند، می‌گویند افراط می‌کند!

اگر جمعگرا باشد، می‌گویند بخیل است!

اگر ساکت و خاموش باشد می‌گویند لال است!!!

اگر زبان‌آوری کند، می‌گویند ورّاج و پرگوست ..!

اگر روزه برآرد و شب‌ها نماز بخواند می‌گویند ریاکاراست!!!

و اگر نکند میگویند کافراست و بی‌دین .....!!!

لذا نباید بر حمد و ثنای مردم اعتنا کرد

پس آنچه باشید که دوست دارید.

شاد باشید ؛ مهم نیست که این شادی چگونه قضاوت شود





نظرات
| نویسنده  احمد شاهدپور
نوشته شده در  جمعه 10 مرداد 1393برچسب:,ساعت 12:10
دردودل مجنون باخدا



یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
*
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
*
سجده ای زد بر لب درگاه او
پر ز لیلا شد دل پر آه او
*
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
*
جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای
*
نشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنی
*
خسته ام زین عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن
*
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو … من نیستم
*
گفت: ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پیدا و پنهانت منم
*
سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
*
عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم
*
کردمت آوارهء صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشد
*
سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا بر نیامد از لبت
*
روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی
*
مطمئن بودم به من سرمیزنی
در حریم خانه ام در میزنی
*
حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود
*
مرد راهش باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم





نظرات
| نویسنده  احمد شاهدپور
نوشته شده در  جمعه 10 مرداد 1393برچسب:,ساعت 12:7
حکایت ادبی

شهسواری به دوستش گفت: بيا به كوهي كه خدا آنجا زندگي مي كند برويم.ميخواهم ثابت كنم كه او فقط بلد است به ما دستور بدهد، وهيچ كاري براي خلاص كردن ما از زیر بار مشقات نمي كند.
ديگري گفت: موافقم . اما من براي ثابت كردن ايمانم مي آیم 
وقتي به قله رسيد ند ،شب شده بود. در تاريكي صدايي شنيدند:سنگهاي اطرافتان را بار اسبانتان كنيد وآنها را پايين ببريد
شهسوار اولي گفت:مي بيني؟ بعداز چنین صعودي ،از ما مي خواهد كه بار سنگين تري را حمل كنيم.محال است كه اطاعت كنم
ديگري به دستور عمل كرد. وقتي به دامنه كوه رسيد،هنگام طلوع بود و انوار خورشيد، سنگهايي را كه شهسوار مومن با خود آورده بود،روشن كرد. آنها خالص ترين الماس ها بودند...

 

مرشد مي گويد: تصميمات خدا مرموزند،اما همواره به نفع ما هستند.

 

                                                                   http://ariaclick.com





نظرات
| نویسنده  احمد شاهدپور
نوشته شده در  جمعه 10 مرداد 1393برچسب:,ساعت 12:6
حکایت جالبی از توسل به ائمه اطهار علیهم السلام

 شخصی از اهل شیروان قفقاز آمده و خدمتگذار مقبره مرحوم میرزا بود و هیچ گونه توقع مادی نداشت. یک روز از او سؤال کردند که:  چه انگیزه ای تورا وادار کرده که در این مزار مجانی خدمت می کنی؟ گفت: عظمت و تقرب صاحب این قبر درنزد مولایم علی(ع)‌ . بعد از آن افزود: من یکی از ثروتمندان شیروان بودم و مال زیادی داشتم. به قصد زیارت خانه خدا ازشهر خودم حرکت کرده و به مکه و مدینه مشرف شدم و بعد به قصد زیارت عتبات عالیات درعراق حرکت کردم. هنگامی که می خواستم سوار کشتی شوم تمام موجودی ام ، که  دریک بسته کیف مانندی بود ، در دریا افتاد. درآن حال امیدم از همه جا قطع شده و حیران ماندم که چه کنم. به ناچار بعضی از وسائلی را که همراهم بود فروخته و خود را به شهر مقدس نجف رساندم و به حضرت علی (ع) متوسّل شدم .

بعد از مدتی توسل و گریه و زاری شبی حضرت را درخواب دیدم. آن بزرگوار به من فرمود: غمگین نباش! برو در قم و بسته وجوهات نقدی خود را ازعالم جلیل میرزا ابوالقاسم قمی بگیر!

بعد از بیداری درفکر فرو رفتم و با تعجب به خودم گفتم ، پول های من به دریا افتاده چه طور آن را در قم از میرزای قمی بخواهم!؟ با توکل به خدا به سوی قم  روانه شده و به درب منزل دانشمند جلیل القدر جناب میرزای قمی رفتم. خادم میرزا به من گفت:آقا الان درخواب است صبرکن تا از خواب بیدارشود. گفتم: من مردی مسافر و غریبم و می خواهم بروم. خادم ناراحت شده و گفت: خودت در را بزن، چون حلقه دررا کوبیدم. ازداخل منزل صدای میرزا بلند شد و فرمود: ای فلانی صبرکن الان آمدم .

وقتی مرا با اسم صداکرد، تعجب من زیادتر شد و هم چنانکه من در تعجب غوطه ور بودم درباز شد و جناب میرزای قمی بیرون آمده و بسته مرا عیناً از زیر عبایش بیرون آورد و به من پس داد و فرمود : برو به ولایت خود! و تا زنده هستم نباید از این ماجرا کسی را آگاه کنی. من هم بسته را گرفته و دستش را بوسیده و به شیروان رفتم . یک روز قصه را به مناسبتی برای همسرم نقل کردم. او از این حادثه شگفت زده شد و با لحنی سرزنش آمیز به من گفت: اگرچنین شخص بزرگواری رادیده ای باید تا آخر عمر او را خدمت کنی، چرا او را رها کرده و آمده ای؟ من از این سخن متأثر شده و راه قم را پیش گرفتم ولی با کمال تاسف به من گفتند: که آن بزرگوار از دنیا رحلت کرده است و من هم با خود عهد کردم که همیشه خادم  قبر شریف آن عزیز باشم. تا شاید مولایم علی (ع) به من عنایتی کند

منبع:آموزه های وحی در قصه های تربیتی ، عبدالکریم پاک نیا ، قصه22

برگرفته از وبلاگ به سوی کمال:http://agamoallem.blogfa.com/post-13.aspx

مقبره میرزای قمی در قبرستان شیخان قم یکی از زیارتگاههای مسلمانان است و مردم برای عرض ادب و گرفتن حاجات از اقصی نقاط جهان به آنجا حضور می یابند.سلام و صلوات خدا بر او باد.اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم


از جمله اعمالی که در این مکان مقدس برای گرفتن حاجات انجام می شود خواندن سوره یس می باشد.





نظرات
| نویسنده  احمد شاهدپور
نوشته شده در  جمعه 10 مرداد 1393برچسب:,ساعت 12:4
اس ام اس راجع به باران

فصل باران است بارانی شویم

از درون جوشیم و طوفانی شویم

بوی خاک و بوی نمناک چمن

کیف دارد زیر باران تر شدن

در تمام قطره ها تکثیر شو

زیر باران خدا تطهیر شو

اس ام اس راجع به باران

SMS Baran

دمش گرم ، باران را می گویم ، به شانه ام زد و گفت :

خسته شدی ، امروز تو استراحت کن ، من به جایت می بارم

اس ام اس راجع به باران

SMS Baran

تنها ادامه می دهم در زیر باران

حتی به درخواست چتر هم جواب رد میدهم

میخواهم تنهایی ام را به رخ این هوای دو نفره بکشم

ببار باران من نه چتر دارم نه یار

اس ام اس راجع به باران

SMS Baran

 

با ابرها چه غصه‌ی پنهانی‌ست؟

این عصرِ چندشنبه‌ی بارانی‌ست؟

وقتی که می‌بُریم مدام از هم

این عشق نیست ، چاقوی زنجانی‌ست !

اس ام اس راجع به باران

SMS Baran

حکمت باران در این ایام می دانی که چیست ؟

آب و جارو می شود بهر محرم کوچه ها

السلام علیک یا اباعبدالله

اس ام اس راجع به باران

SMS Baran

سر زد به دل دوباره غم کودکانه ای

آهسته می تراود از این غم ، ترانه ای

باران شبیه کودکی ام پشت شیشه هاست

دارم هوای گریه ، خدایا ، بهانه ای

اس ام اس راجع به باران

SMS Baran

به باران دل نبند

که هر چهار فصل دیوانه‌ات خواهد کرد

اگر ببارد ، از شوق

اگر نبارد ، از دلتنگی

اس ام اس راجع به باران

SMS Baran

من از تمام آسمان یک باران را میخواهم

از تمام زمین یک خیابان را

و از تمام تو

یک دست که قفل شود در دست من

اس ام اس راجع به باران

SMS Baran

پاییز مرا عاشق میکند

باران عاشق تر

حالا تو بگو

این باران پاییزی با من چه می کند ؟

اس ام اس راجع به باران

SMS Baran

ترنم باران را نصار چشمانت میکنم نازنینم

تا شبنمی شود بر سرخی گونه هایت

و داغی بوسه ام را به پیشانی ات به یادگار میگذارم و دست نوازشم را

به موهایت هدیه میکنم ، که تا عمر داری مرا از خاطر نبری

اس ام اس راجع به باران

SMS Baran

 

باران می بارد ، به حرمت کداممان نمیدانم

من همین قدرمیدانم ، باران صدای پای اجابت است

خدا با همه جبروتش ، دارد ناز میخرد ، نیاز کن

اس ام اس راجع به باران

SMS Baran

میگویند باران که ببارد ، بوی خاک بلند می شود

پس چرا اینجا ، باران که می بارد

عطر خاطره ها می پیچد ؟

اس ام اس راجع به باران

SMS Baran

باران که می بارد

دلم برایت تنگ تر می شود

راه می افـتم

بدون ِ چتر ، من بـغض می کنم ، آسمان گـریـه

اس ام اس راجع به باران

SMS Baran





نظرات
| نویسنده  احمد شاهدپور
نوشته شده در  چهار شنبه 8 مرداد 1393برچسب:اس ام اس فلسفی,ساعت 12:44
جمله های قصار

اگر خوشبختی را برای یک ساعت می خواهید، چرت بزنید.
اگر خوشبختی را برای یک روز می خواهید، به پیک نیک بروید.
اگر خوشبختی را برای یک هفته می خواهید، به تعطیلات بروید.
اگر خوشبختی را برای یک ماه می خواهید، ازدواج کنید.
اگر خوشبختی را برای یک سال می خواهید، ثروت به ارث ببرید.
اگر خوشبختی را برای یک عمر می خواهید،
یاد بگیرید کاری را که انجام می دهید دوست داشته باشید

استیو جابز

*************

جمله ی قصار آناتول فرانس

تا زمانی که به قدرت نرسیده ای فرمانبردار باش و چون به آن رسیدی، فروتن.

*************

 
سکه ها همیشه سر و صدا می کنند ، اما پول های کاغذی همواره ساکت اند.
پس وقتی ارزش شما زیاد می شود، ساکت و فروتن باقی بمانید.
 
*************
 

طلا باش
تا اگه روزگار آب ات کرد
روز به روز طرح های زیباتری از تو ساخته شود
سنگ نباش
تا اگر زمانه خرد ات کرد
تیپا خوردهء هر بی سر و پایی بشوی . . .

*************
هر پرهــــــیزکار گذشـــــــته ای دارد
و هر گناهکار آینده ای
پس ، قضــــــــاوت نکن . . .
*************
ارزش مـــحــبـت بـــه اســتـمرار آن اســـت ، نـه بـه انــــدازه آن . . !
*************
آفـــــتـاب بــه گــــیـاهی حــــرارت مـــی دهــــد کـــه ،
ســـــر از خــــــاک بــــــیـرون آورده بـــاشـــد . . !
*************
زندگی چیزی جز مبارزه میان عاطفه و عقل نیست
مارک تواین
*************

 





نظرات
| نویسنده  احمد شاهدپور
نوشته شده در  سه شنبه 7 مرداد 1393برچسب:,ساعت 11:29
ترول خنده دار

http://media2.afsaran.ir/siBtpRd_450.jpg





نظرات
| نویسنده  احمد شاهدپور
نوشته شده در  سه شنبه 7 مرداد 1393برچسب:,ساعت 11:27
ترول

 

http://jokopic.com/wp-content/uploads/foot.jpg





نظرات
| نویسنده  احمد شاهدپور
موضوعات وبلاگ

سایر موارد


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:







کد آمارگیر

گوگل رنک

پیج رنک

رتبه سنج گوگل


برچسب وبلاگ

دل نوشته , شعر طنز , اس ام اس تنهایی , جک با حال , جملات زیبا , پیامک ماه مبارک رمضان , شعرطنز , اس ام اس خنده دار , س ام اس ماه رمضان , ترول ماه رمضان , شب قدر , پیامک شهادت امام علی , اس ام اس جوک و سرکاری , اس ام اس عید فطر , پیامک عاشقانه ,

لینکستان

ابزار وبلاگ

چت روم | اول چت | ققنوس چت | باران چت | الکسا چت | ناز چت

دانلود آهنگ جدید و آلبوم های جدید

منتظر

شیک طنز

فقط خنده

حباب

فروشگاهی برای برطرف کردن نیاز های زندگی قرن21

خرید پالتو

پرسفید

سیستم های امنیتی و حفاظتی آرسام

ندا

99sms

عكس هاي رمانتيك و عاشقانه(جذاب) عكس هاي رمانتيك و عاشقانه

کلپ روم

تور جنگل ابر شاهرود

دخترونه

تاپ استور

جک جدید93.مطالب طنز. اس ام اس و اهنگ پیشواز

خنده و شادي

قالب های میس pink

دهکده اس ام اس

مشق عشق

دلقـــــــــــــــــــــــــک

فقط عکس های خنده دار

خود ارضایی و درمان آن

طنزوسرگرمی

آهنگ جدید

lιlı بروزترین سایت موزیک ایران ιlιl

اس ام اس دوستانه

شاد اس ام اس|اس ام اس جدید و

سایت نامبروان

یادگاری از من!(lمصی)

دهکده سرگرمی

دعای عشق بخوان

شاد اس ام اس|اس ام اس جدید و

عاشقانه های من ...

دوستان صمیمی

سرگرمی

سایت تفریحی یکی دوتا

اس ام اس

خنده

دانلود فیلم ، دانلود سریال ، دانلود فیلم و سریال ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود آهنگ های جدید

ترول جدید و خنده دار

yas download

کلن IRANIAN OF COC

آقاهه و خانومه

وبلاگ رسمی برک دنس

تنها ترین تنها

ملودی دل من....

مهروماه

سرور های ورلد اف وارکرافت

❤ ترانه عشق ❤

بیا تا بترکی.بیا گو نخور

داستان زندگی من خون اشام

خودرو

یادگاری ازمن

****استقلال قهرمان****

این جا همه چی در همه!!!!!!!!!!

☺بی صدا فریاد کن☻

بازی وبرنامه

هرکی خونده بختش وا شده

عاشـــــــــــــــقانــــــــــه

هستی نت

موزیک.طنز.سرگر

عکس های خفن |ترول جدید|عشقی

دانشجو

*☻*♥*☺*پرنسس آریایی*☺*♥*☻*

چی می خوای؟؟؟؟؟

بخند و نگاه کن

پایه گردان چرخشی خورشیدی


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دهکده اس ام اس و آدرس smskade12.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.